اخبار موثق حاکی است که بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی اخیراً با شهید مصطفی احمدی روشن دیدار و گفتوگو کرده بودند.
این در حالی است که با توجه به افشای اطلاعات فنی نیروگاهها و دانشمندان هستهای از طریق آژانس به سرویس های جاسوسی، آژانس باید هزینه حفاظت از دانشمندان هسته ای را پرداخت کند.
همچنین، این اقدام علاوه بر یک اقدام خصمانه صریح علیه ملت ایران، یک اقدام ضد حقوق بشری نیز هست و در این خصوص شورای حقوق بشر باید پاسخ روشنی داشته باشد. ترور دانشمندان هسته ای و ممانعت از رشد علم توسط رژیم صهیونیستی و امریکا باید حداقل یک قطعنامه داشته باشد.
رسوایی این ماجرا بهحدی است که حتی خبرنگاران خبرگزاریهای مشهور و یا گزارشگرانی که بر موضوع ایران تمرکز ویژهای دارند نیز نتوانستند با انکار نقش امریکا و اسرائیل در ترور امروز از کنار آن بگذرند.
خبرگزاری رویترز در گزارشی از وین با اشاره به کشته شدن یک دانشمند هسته ای دیگر ایران در روز چهارشنبه به اظهارات برخی تحلیلگران و دیپلمات ها در این خصوص پرداخت. یک دیپلمات اروپایی در وین گفت: «فکر می کنم هدف از این اقدام ایجاد مشکل برای دولت و مردم ایران برسر برنامه هسته ای این کشور است. اما فکر نمی کنم بهطور منطقی چنین اقداماتی بتواند از برنامه هسته ای تهران جلوگیری کند.»
مارک فیتزپاتریک از تحلیلگران موسسه بین المللی مطالعات راهبردی گفت: «حتی اگر این اقدام بخشی از تلاش ها برای ایجاد مانع برسر راه بلند پروازی های هستهای ایران ازطریق هدف قرار دادن دانشمندان مهم این کشور باشد، نمی تواند واکنشی مستقیم به اعلام ایران درمورد تأسیسات غنی سازی فردو باشد زیرا چنین اقداماتی باید از پیش به خوبی برنامه ریزی شود. زمان برنامه ریزی این اقدام به احتمال بسیار زیاد از قبل بوده است.»
رهبر معظم انقلاب:
بسیج سیاسی است اما سیاستزده، سیاسیکار و جناحی نیست
بسیج مجاهد است اما بیانضباط و افراطی نیست، عمیقاً متدین و متعبد است اما متحجر و خرافی نیست، بابصیرت است اما ازخودراضی نیست، اهل جذب حداکثری است اما غیور است و درباره اصول تسامح نمیکند، طرفدار علم است اما علمزده نیست، اخلاق اسلامی دارد اما این اخلاقش ریاکاری نیست، در آباد کردن دنیا فعال است اما خود اهل دنیا نیست.
حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی، صبح امروز در اجتماع با شکوه هزاران نفر از اقشار نمونه ی بسیج سراسر کشور، بسیج را رهروِ پرافتخار مکتب عاشورا، یادگار ماندگار و الهامبخش ملت ایران در تاریخ، و حرکتی از دل مردم و برای مردم خواندند و با اشاره به عصبانیت زورگویان جهان از قدرت الگوسازی نظام اسلامی خاطرنشان کردند: امروز شعارهای مردم مصر و تونس در نیویورک و کالیفرنیا تکرار میشود و مردم مصر و تونس نیز به صراحت، حزب الله، حماس و جهاد را الگوی خود میخوانند و همه میدانند که این گروهها نیز، درس استقامت و شکستن بتهای استکبار را از معلم اول عصر جدید بشر، یعنی امام بسیجی ملت ایران و ملت صبور و مقتدرش فرا گرفتهاند.
فرمانده کل قوا در این مراسم که در محل سازمان بسیج مستضعفان برگزار شد با اشاره به تناسب هویت و حقیقت بسیج با هویت محرم و عاشورا افزودند: اباعبدالله الحسین (ع) و یارانش، با همه وجود و در اوج فداکاری و ایثار، برای اعلای کلمه حق و نجات خلق به میدان آمدند و در تاریخ بذر معرفت، بصیرت، اخلاص و موقع شناسی پاشیدند و این حقایق، زمینهساز شکلگیری جریان فزایندهای شد که از ظهر عاشورا تا امروز و تا همیشه تاریخ بشر، رو به گسترش بوده است.
رهبر انقلاب اسلامی، بسیج را، حرکتی برآمده از روح و حقیقت مکتب عاشورا برشمردند و خاطرنشان کردند: بسیج، حرکتی مردمی است که با حضور همه قشرها، از دل ملت و برای ملت تشکیل شده و در همه عرصههای دفاع، علم، هنر، سازندگی، سیاست، فرهنگ، یاری مستضعفان، تولید، فناوری، ورزش، درخششهای بینالمللی و در هر کار خیر، حضوری پربرکت داشته است.
رهبر انقلاب اسلامی، بسیج را یک مجموعه حزب الله واقعی نامیدند و در تبیین فرهنگ و تفکر بسیج خاطرنشان کردند: بسیج سیاسی است اما سیاستزده، سیاسیکار و جناحی نیست. بسیج مجاهد است اما بیانضباط و افراطی نیست، عمیقاً متدین و متعبد است اما متحجر و خرافی نیست، بابصیرت است اما ازخودراضی نیست، اهل جذب حداکثری است اما غیور است و درباره اصول تسامح نمیکند، طرفدار علم است اما علمزده نیست، اخلاق اسلامی دارد اما این اخلاقش ریاکاری نیست، در آباد کردن دنیا فعال است اما خود اهل دنیا نیست.
حضرت آیتالله خامنهای، فرهنگ بسیجی را مجموعهای از معرفتها، روشها و منشهایی خواندند که میتواند مجموعههای عظیمی را در دل ملتها بوجود آورد و تضمینکننده حرکت مستقیم آنها باشد.
ایشان تأکید کردند: بسیج تفکری است که در خارج عینیت یافته و بواسطه فرهنگ و خصوصیاتش، می تواند تعیینکننده سرنوشت ایران و فراتر از ایران باشد.
رهبر انقلاب با اشاره به موج رو به گسترش بیداری و خیزش ملتهای منطقه، استقامت و شکستن اسطورههای دروغین را درس بزرگ امام و ملت بسیجی ایران به ملتهای جهان خواندند و با یادآوری شعارهای مشابهی که در شهرهای مختلف امریکا و کشورهای منطقه شنیده می شود افزودند: این حقایق، نشان میدهد که تفکر و فرهنگ ملت ایران، عینیتیافته و الگوساز شده است.
حضرت آیتالله خامنهای با تجلیل از حرکتهای اسلامی رو به گسترش ملتهای منطقه افزودند: کسانی که با حقیقت الهام بخش انقلاب اسلامی آشنا بودند، سی سال در انتظار این خیزش پربرکت بسر میبردند و مستکبران عالم نیز سی سال از تصور بروز خیزشهای الهام گرفته از انقلاب اسلامی بر خود میلرزیدند و در وحشت بسر می بردند اما اکنون جمهوری اسلامی به کانون اصلی حرکت بیداری ملتها تبدیل شده و همین واقعیت، دشمنان را خشمگین کرده است.
رهبر انقلاب مرعوب کردن ملتها و سران کشورها را روش اصلی قدرتطلبان جهانی خواندند و در تبیین بیشتر علت عصبانیت مستکبران از جمهوری اسلامی افزودند: ملت ایران پرده رعب و وحشت از مستکبران را کنار زد و به ملتها نشان داد که هیمنه زورگویان جهانی، صوری و ظاهری است و می توان آنها را درهم شکست، به همین علت قدرتهای ستمپیشه جهان از دست نظام اسلامی، عصبانی و خشمگینند.
حضرت آیتالله خامنهای با رد تهمتهای دستگاه سیاسی تبلیغات غرب مبنی بر دخالت ایران در راه اندازی خیزش ملتها افزودند: جمهوری اسلامی نیازی به این کارها ندارد چرا که بقا، ایستادگی و صداقت نظام اسلامی، به خودی خود الهامبخش و هدایتگر ملتهاست.
ایشان، تلاش قدرتهای غربی را برای سرکوب و منحرف کردن حرکت اسلامی ملتهای منطقه، تلاشی ناکام دانستند و تأکید کردند: جریان آگاهی و بیداری اسلامی که فعلاً در منطقه عربی شکل گرفته، دنیا را تحت تأثیر قرار داده و حرکتهایی که در امریکا و اروپا دیده میشود نشاندهنده تغییرات عظیمی است که دنیا در آینده شاهد آن خواهد بود.
رهبر انقلاب تأکید کردند: حرکتهای اسلامی ملتها بدون شک ماندگار و پیشرونده است و با بیداری پی در پی ملتها، دستنشاندگان استکبار یکی پس از دیگری از عرصه خارج میشوند و شوکت و اقتدار اسلام روز به روز بیشتر خواهد شد.
حرکت رو به پیشرفت ملت ایران در 32 سال اخیر و پیروزی ملت بر چالشهای گوناگون دشمنان، نکته ای بود که رهبر انقلاب با استناد به آن تأکید کردند: ملت ایران با همین فرهنگ و آموزهها، بسیاری از ناممکنها را ممکن کرده و با استمرار همین روحیه، پیروزی قطعی را نصیب خود خواهد کرد.
ایشان با اشاره به تلاش تازه دشمنان برای ایجاد چالش در مقابل ملت ایران افزودند: ملت ما با تکیه بر ایمان و استقامت و هوشیاری، به غلبه بر تهدید و تحریم و اینگونه مسائل عادت کرده است و پروردگار به فضل خویش، پیروزی چنین ملتی و در نهایت پیروزی امت اسلامی و اسلام عزیز را مقدر کرده است.
امام حسین (ع) با هدف زنده ساختن احکام قرآن و سنت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و از بین بردن بدعت هایی که در نتیجه کیمت بنی امیه در دین ایجاد شده بود ، قیام کردند و در طول مسیر مدینه تا کربلا، ضمن اشاره به انگیزه قیام شان می فرمودند: «من به منظور ایجاد اصلاح در امت جدم رسول خدا صلی الله علیه وآله قیام کرده ام . می خواهم امر به معرف و نهی از منکر کنم و به همان سیره و شیوه مرسوم جدم پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و پدرم علی بن ابی طالب (ع) عمل کنم . و در نامه ای که به بزرگان قبایل بصره می نویسند، تصریح می کنند: من شما را به کتاب خدا و سنت پیامبرش دعوت می کنم در شرایطی که ما زندگی می کنیم، به سنت رسول خدا صلی الله علیه وآله از بین رفته است و به جای آن بدعت و احکام و ارزش های غیر اسلامی نشسته است . اگر شما دعوت مرا بپذیرید و به یاری من برخیزید، شما را به راه راست و رستگاری هدایت خواهم کرد .
از مجموعه این گونه بیانات امام حسین (ع) ، اهداف والای نهضت عاشورا به خوبی روشن می شود . احیای قرآن، احیای سنت نبوی و سیره علوی و از بین بردن کژی ها، و حام ساختن حق و توان و حاکمیت بخشیدن به حق پرستان و نیز از بین بردن سلطه استبدادی حکومت ستمگران و تامین قسط و عدل در عرصه های اجتماعی و اقتصادی و . . . از جمله اهداف آن حضرت است .
حضرت علی بن ابی طالب (ع) در توصیف سیره حکومتی امام مهدی (عج) می فرمایند: . . . هنگامی که دیگران هوای نفس را بر هدایت مقدم بدارند، او (مهدی موعود) امیال نفسانی را به هدایت بر می گرداند . در شرایطی که دیگران قرآن را با رای خود تفسیر و تاویل خواهند کرد . او آراء و عقاید را به قرآن باز می گرداند . همو به مردم نشان خواهد داد که چگونه می توان به سیره نیکوی عدالت رفتار کرد . و تعالیم فراموش شده قرآن و سیره نبوی را زنده کرد .
امام باقر (ع) می فرمایند: قائم آل محمد مردم را به سوی کتاب خدا، سنت پیامبر صلی الله علیه وآله و ولایت علی بن ابی طالب (ع) و بی زیاری از دشمنان آنان دعوت خواهد کرد .
امامصادق (ع) نیزدر همین زمنیه می فرمایند: حضرت مهدی بدعت های ایجاد شده در دین را در سرتاسر جهان از بین خواهند برد و در مقابل، تک تک سنت های نبوی را به اجرا در خواهد آورد .
در جای دیگر، ضمن تصریح به این حقیقت که امام مهدی (عج) بر اساس سیره و روش رسول اکرم صلی الله علیه وآله عمل خواهد کرد، درباره اصلاحات انجام شده توسط آن حضرت چنین می فرماید: قائم آل محمد (عج) به همان شیوه ای که پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله رفتار می کردند، رفتار خواهد کرد . آنچه را که از نشانه و ارزش ها و شیوه های جاهلیت باقی مانده اند، از میان برمی دارد و پس از ریشه کن ساختن بدعت ها، احکام اسلامی را حاکمیت خواهد بخشید .
باز در زمینه نوع قضاوت و داوری و برخورد آن حضرت با ظلم و ستم می فرمایند: چون قائم ما قیام کنند، در بین مردم به عدالت داوری خواهند کرد و در زمان او بساط ستم و بیداد از روی زمین جمع خواهد شد و راه ها امن شده . . . . و هر صاحب حقی به حق خود دست خواهد یافت و احکام و ارزش های حیات بخش دینی در سرتاسر جامعه حاکمیت پیدا خواهد کرد .
نیتجه آن که، علاوه بر مشترک بودن اهداف نهضت عاشورا با قیام امام مهدی (عج) در زمان حکومت جهانی حضرت ولی عصر (عج) بذرها و نهال های غرس شده در جریان قیام کربلا به بار خواهد نشست و به برکت آن، جهان پر از عدل و داد خواهد شد . و تمام اهداف انبیای الهی از آدم تا خاتم تحقق خواهد یافت و بشر طعم واقعی صلح و امنیت و سعادت را خواهد چشید .
روش های ابراز محبت به همسر(قسمت دوم )
یکی از اشتباهات جبران ناپذیر زوج ها بعد از آغاز زندگی مشترک، فراموش کردن ابراز علاقه و گذاشتن وقت برای یکدیگر است. گویا همه چیز فدای روزمرگی ها می شود. غافل از اینکه این مساله باعث دور شدن و دلخوری زن و شوهر از یکدیگر و ایجاد فاصله بین آن دو می گردد.
بقیه از قسمت دوم
19- بگذارید او مرد خانه باشد. اگر چه این مسئله هر روز کمتر در نظر گرفته می شود، اما هنوز هم مفید است. اما این بدان معنا نیست که چون فقط همسرتان خانه را اداره می کند و چرخ زندگی را می چرخاند، شما نباید حق انتخاب داشته باشید. این یعنی او رئیس تیم است.
20- بگویید "معذرت می خواهم ". اگر چه شرایطی وجود دارد که ممکن است شما نخواهید بپذیرید که اشتباه می کنید. شاید حرف آزاردهنده ای گفته باشید یا کار بی اهمیتی انجام داده باشید. هیچ گاه برای اظهار تأسف و عذرخواهی از همسرتان غرور نداشته باشید.
21- به قول های خود عمل کنید. اگر به همسرتان قول انجام کاری را داده اید، باید تا پایان آن را دنبال کنید.
22- گذشته ها، گذشته! چنانچه همسرتان با رفتار یا گفتارش باعث آزردگی شما شده است، او را ببخشید. هرگاه اختلافی به وجود آمد، گذشته ها را به رخ او نکشید، به خصوص اگر اظهار پشیمانی کرده بود.
23- صادق باشید. چیزی را از همسرتان مخفی نکنید. روراست و شفاف باشید. این مورد به درستکاری بیشتر شما کمک خواهد کرد.
24- در برابر دوستانش به او افتخار کنید. مردها به طور ذاتی روی بالا بردن خود حساب می کنند. گاهی اوقات به منظور دلگرمی دادن به او بگذارید تعریف های شما را در مورد رفتارها و کردارهای خوبش بشنود.
25- ماشینش را بشویید. او را با شستن و تمیز کردن ماشینش غافلگیر کنید. اگر نمی توانید خودتان کار را برعهده بگیرید، آن را به یک متخصص بسپارید.
26- عکس او را در صفحه کامپیوتر قرار دهید. با قرار دادن عکس او بر پس زمینه کامپیوتر خود، اجازه دهید او بداند که هنوز هم مردی خوش تیپ است.
27- با هم عبادت کنید. زوجی که با هم نماز می خوانند، با یکدیگر می مانند. اینها لحظاتی لطیف و خاص هستند که بین هر دو شما به یک میزان تقسیم شده و به یک اندازه اهمیت دارد.
28- غذایتان را زیر نور شمع بخورید. غذای مورد علاقه او را بپزید و شمعها را روشن کنید. زمانی را به تمرکز و توجه به یکدیگر و نگاه کردن در چشمان هم اختصاص دهید.
29- در مقابل دیگران با او مخالفت نکنید. این کار سبب شرمنده شدن او خواهد شد و باعث می شود تا احترام دیگران نسبت به او از بین برود. درنظر داشتن این نکته به خصوص اگر دارای فرزند هستید، بسیار اهمیت دارد.
30- در برابر دیگران او را مورد انتقاد قرار ندهید. اگر حس می کنید همسرتان نیاز به کمی انتقاد سازنده دارد، به هیچ وجه آن را مطرح نکنید مگر خصوصی و با لحنی دوستانه مورد انتقاد قرار گرفتن در جمع، سبب پایین آمدن عزت نفس و جریحه دار شدن احساسات می گردد.
31- از او حمایت کنید. به دیگران اجازه ندهید به همسرتان بی احترامی کنند. حتی نظریه ای کنایه آمیز می تواند آزار دهنده باشد. از او دفاع کنید. نگذارید شخصی، مهم ترین و با ارزش ترین فرد زندگیتان را به زمین بزند.
32- خودتان را دوست بدارید. خیلی وقتها ما به عنوان یک زن، به خاطر سستی خودمان، جلوی شوهرانمان را می گیریم. یاد بگیرید که آنها را آزاد بگذارید. موضوعاتی که شما را نگران می کنند، اغلب حتی آنها را آزار هم نمی دهند. آنچه آنها را اذیت می کند، زمانی است که ما مانع آنها می شویم. به یاد داشته باشید، گرچه ممکن است عجیب به نظر برسد، اما وقتی خودتان را دوست نداشته باشید نمی توانید واقعا شخص دیگری را دوست بدارید.
33- هنگام بیماری مراقبش باشید. مردها نازپروردگی را دوست دارند، بخصوص هنگامی که بیمارند. همه چیز را برای او فراهم کنید و سوپ مخصوصی هم برایش بپزید.
34- در چشمان او بنگرید. زمانی که همسرتان با شما صحبت می کند، مستقیم به چشمان او نگاه کنید. نه تنها این کار نشانگر این است که شما به آنچه او می گوید علاقه مندید، بلکه چیزی در نگاه کردن در چشمان او وجود دارد که به شما والایی خواهد داد.
35- عکسهای عروسی تان را قاب کنید. پس از این که مدتی از ازدواجتان گذشت، عکسهای عروسی تان را مخفی نکنید. بلکه آنها را در قاب عکس بگذارید. این کار یادآوری خواهد کرد که چگونه در ابتدا عاشق هم شدید و چقدر این عشق افزایش یافته است.
36- سند ازدواجتان را به نمایش بگذارید. سند مقدس ازدواجتان را قاب بگیرید. این کار یک یادآوری شگفت انگیز و پایدار مبنی بر این خواهد بود که عشق شما مهر و موم شده است و شما به طور قطع به یکدیگر تعلق دارید.
37- به او اعتماد کنید. بیشتر اوقات زنها نشسته اند و منتظرند تا همسرشان کار خطایی انجام دهد. تا مچشان را بگیرند. جرات داشته باشید و او را باور کنید.
روش های ابراز محبت به همسر(قسمت اول )
یکی از اشتباهات جبران ناپذیر زوج ها بعد از آغاز زندگی مشترک، فراموش کردن ابراز علاقه و گذاشتن وقت برای یکدیگر است. گویا همه چیز فدای روزمرگی ها می شود. غافل از اینکه این مساله باعث دور شدن و دلخوری زن و شوهر از یکدیگر و ایجاد فاصله بین آن دو می گردد.
در حالیکه با یک شاخه گل، یک کلمه محبت آمیز و چند دقیقه صحبت صمیمانه می توان مشکلات و دلخوری ها را از سر راه برداشت و زندگی شیرینی را در کنار همسر خود در پیش گرفت. شاید باور نکنید ولی راه های ساده ای برای ابراز علاقه به همسرتان وجود دارد:
1- برای او پیام های محبت آمیز بفرستید. به تلفن همراه او پیامی صمیمانه بفرستید. مطمئن باشید که این کار هم شیرین و هم جالب است.
2- یکی از کارهای مشکل او را انجام دهید. یکی از کارهای روزمره که او رغبتی به انجام آن ندارد، مانند چیدن علف های هرز، را انتخاب و برای او انجام دهید و هنگامی که او از انجام گرفتن آن توسط شما احساس راحتی می کند، نظاره گر باشید.
3- با هم یک کار سرگرم کننده انجام دهید. یک سرگرمی مانند حل جدول، تکمیل پروژه ای برای بهتر کردن محیط خانه، یا فروش اجناس غیرقابل مصرف منزل که می تواند شما را به هم نزدیک کند را انتخاب و در انجام آن با یکدیگر مشارکت کنید.
4- با هم بازی کنید. با انجام بازی هایی نظیر شطرنج، لحظات خوبی را ایجاد کنید. فقط به یاد داشته باشید که اگر شما را شکست داد، با او درگیر نشده و تنها لبخند بزنید.
5- حس قدردانی خود را ابراز کنید. وقتی همسرتان سخت کار می کند یا برایتان کاری انجام می دهد، بگذارید بداند که شما قدردان زحمات او هستید.
6- خانه را تبدیل به پناهگاهی برای او کنید. خانه را محل امنی برای همسرتان کنید تا بتواند از استرس های زندگی رهایی یابد. تمام تلاش خود را برای ساختن محیطی مطلوب در خانه، بنمایید.
7- به کارهای عجیب و غریب او بخندید. اجازه ندهید کارهای کوچکی که همسرتان انجام می دهد، اعصاب شما را درهم بریزد. اگر درباره آن بیندیشید، ممکن است برخی از آنها شما را بیشتر به همسرتان جذب کند. اگر او این کارها را انجام نداده، فقط می خواسته که تکراری عمل نکند.
8- برای او دعا کنید. از خداوند بخواهید که در درست انجام دادن همه کارها، او را یاری کند. همچنین گاهی اجازه دهید همسرتان این دعا را بشنود. این کار سبب می شود تا او دریابد که وقتی او قادر به انجام کاری نیست، شما از شخصی توانا برایش درخواست کمک می کنید.
9- قبل از دور انداختن چیزی هماهنگ کنید. اگر همسرتان وسایلی دارد که به نظر شما غیرقابل استفاده است، پیش از آن که مطمئن نشده اید که به آن احتیاجی ندارد، آن را دور نیندازید.
10- قبل از نظافت هماهنگ کنید. پیش از جابه جایی یا مرتب کردن وسایل روی میز کار همسرتان، از او اجازه بگیرید. شاید او وسایلی را طوری قرار داده که دسترسی به آنها برایش راحت تر است و ممکن است در صورت جابه جا کردن آنها، برای او بی نظمی به وجود آید.
11- با هم به پیاده روی یا گردش بروید. بگذارید طبیعت خلق و خوی شما را برای دوست داشتن تنظیم کند. صحبت کنید، گوش دهید.
12- انتظار نداشته باشید آنچه را در ذهنتان می گذرد را بخواند. اگر موضوعی هست که می خواهید همسرتان بداند، به او بگویید، از او انتظار نداشته باشید که از افکار و احتیاجاتتان باخبر باشد.
13- با هم بخندید. دوران بزرگسالی خود را برای لحظاتی فراموش کنید و با هم کارهای بچه گانه و شادی آور انجام دهید. همچنین، اگر کار اشتباهی انجام شد، سعی کنید با شوخی و خنده از آن بگذرید. این کار سبب کاهش استرس در آن شرایط خواهد شد.
14- از جاسوسی کردن بپرهیزید. از مخفیانه زیر نظر گرفتن و بررسی همسرتان دوری کنید. اگر می خواهید چیزی را بدانید، بدون رودربایستی از او سؤال کنید.
15- کارت پستال های عاشقانه به او بدهید. منتظر یک مناسبت خاص نباشید تا به او هدیه ای بدهید. عاشقانه ترین کارتی که می توانید را پیدا کنید و در ماشین او بگذارید. فراموش نکنید که پیام عاشقانه خود را هم در آن بنویسید.
16- خوراکی های مورد علاقه او را تهیه کنید. شکلات یا هر خوراکی دیگری که او دوست دارد را بخرید و در کنار ظرف غذای او با یک جمله زیبا بسته بندی کنید.
17- درباره آینده گفت وگو کنید. آینده خیلی هم از آنچه که به نظر می رسد دور نیست. درباره جاهایی که دوست دارید وقتی 50 سال از ازدواجتان گذشت بروید، با هم حرف بزنید و سعی کنید تا آن رویاها به واقعیت تبدیل شوند.
18- شک و تردیدها را روشن کنید. اگر همسرتان گفتار یا رفتاری مشکوک داشت، زود نتیجه گیری نکنید. به او فرصت دهید تا پیش از آن که شما قضاوت کنید، آن را توضیح دهد.
چنانچه بعد از رسیدن به سن هفت مصلحت طفل اقتضا کند با تشخیص دادگاه حضانت طفل همچنان با مادر خواهد بود. اما اگر پدر طفل فوت کند چه کسی عهده ار طفل خواهد بود؟ در متن حاضر به این سوال پاسخ داده خواهد شد.
: در صورت فوت پدر طفل طبق قانون حضانت طفل با مادر خواهد بود و کسی حق ندارد مادر را از این حق محروم کند مگر به حکم قانون و مادر نیز نمیتواند از نگهداری و تربیت طفل خود پس از فوت پدر طفل امتناع کند مگر با عذر قانون.
قانونگذار نگهداری و تربیت فرزند را حق و تکلیف پدر و مادر میداند. حق است زیرا کسی نمیتواند فرزند را از پدر و مادر جدا کند مگر به حکم قانون و تکلیف است برای اینکه پدر و مادر بدون دلیل موجه و قانونی نمیتوانند از نگهداری و تربیت فرزند خود خودداری کنند و زمانی که زن و شوهر با هم زندگی میکنند فرزند تحت حضانت پدر و مادر خویش است و چنانچه زن و شوهر جدا از هم زندگی میکنند طبق قانون حضانت فرزند «پسر و دختر» تا هفت سالگی با مادر است و پس از هفت سالگی تا سن بلوغ با پدر است و پس از رسیدن به سن بلوغ فرزند انتخاب میکند که با کدام یک از پدر یا مادر زندگی کند البته چنانچه بعد از رسیدن به سن هفت مصلحت طفل اقتضا کند با تشخیص دادگاه حضانت طفل همچنان با مادر خواهد بود. اما اگر پدر طفل فوت کند چه کسی عهده ار طفل خواهد بود؟ در متن حاضر به این سوال پاسخ داده خواهد شد.
حضانت: به معنی نگاهداری و تربیت کودک است.
صغیر: کسی که به دلیل کم بودن سن قادر به اداره امورمالی خود نباشد.
جدر پدری: پدر پدر
حضانت: نگهداری
* نگهداری و تربیت طفل پس از فوت پدر:
در صورت فوت پدر طفل طبق قانون حضانت طفل با مادر خواهد بود و کسی حق ندارد مادر را از این حق محروم کند مگر به حکم قانون و مادر نیز نمیتواند از نگهداری و تربیت طفل خود پس از فوت پدر طفل امتناع کند مگر با عذر قانون، زیرا در صورت خودداری مادر از حضانت طفل دادگاه می تواند او را ملزم به نگهداری کند و اگر الزام ممکن نباشد به خرج پدر و اگر پدر زنده نباشد به خرج مادر حضانت طفل را تأمین کند و هرگاه در اثر عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی مادر صحت جسمانی یا تربیت اخلاقی طفل در معرض خطر قرار گیرد دادگاه میتواند به تقاضای نزدیکان طفل یا به تقاضای قیم او یا به تقاضای رئیس حوزه قضایی هر تصمیمی را که برای حضانت طفل مقتضی بداند اتخاذ کند موارد ذیل از مصادیق عدم مواظبت یا انحطاط اخلاقی بشمار میآید:
- اعتیاد زیان آور به الکل، موادمخدر و قمار.
- اشتهار به فساد اخلاق و فحشاء.
- ابتلا به بیماریهای روانی با تشخیص پزشکی قانونی.
- سوء استفاده از طفل یا اجبار او به ورود در مشاغل ضد اخلاقی مانند فساد و فحشاء تکدی گری و قاچاق.
- تکرار ضرب و جرح خارج از حد متعارف.
اگر خانمی، همسرش به عللی از جمله به طور مثال بر اثر تصادف فوت کرده و از وی فرزند یا فرزندانی باقی مانده باشد، آیا پدر شوهر یا برادر شوهر میتوانند فرزندان را از او جدا کنند؟
در این متن، تلاش شده است که پاسخ این سوال و افرادی که درگیر این مشکلات هستند، به اختصار بیان شود. در زمانی که پدر فوت میکند و جد پدری نیز در قید حیات نیست، چنانچه مادر دارای صلاحیت باشد میتواند به اداره سرپرستی مراجعه و مطابق قانون قیمنامه دریافت دارد. ولی در زمانی که جد پدری یا پدر پدر حیات دارد، طبق قانونی که در این زمینه در تاریخ 6/5/64 به تصویب رسیده است. نگهداری و حضانت فرزندان صغیری که پدرانشان به مقام والای شهادت رسیده یا فوت شده باشند، به مادران آنها واگذار میشود، علاوه بر آن دولت یا در صورت شهادت پدر بنیاد ایثارگران هزینه زندگی فرزندان را در حدود متعارف به مادر آنها پرداخت میکند.
هزینه متعارف چیست؟
جواب: هزینه متعارف عبارت از مخارجی است که با توجه به نحوه زندگی و معیشت فرزندان و این که در چه سنی بوده و در چه مقطعی اشتغال به تحصیل دارند، برحسب عرف، تعیین میشود.
آیا مادر میتواند با وجود حضانت فرزندان ازدواج کند؟
جواب: قانونگذار به مادر اجازه داده است، در صورت ازدواج مجدد نیز به حضانت فرزندان ادامه دهد، ولی مطابق قانون، شوهر باید اجازه قیمومت را به همسرش بدهد و معمول این است که شوهر در اداره سرپرستی حاضر شده و کتباً رضایت خود را اعلام میدارد.
در این جا ذکر دو نکته ضروری است: اولاً صرف نظر از این که عمو یا عمه نقشی در حضانت ندارند در صورتی که مادر صلاحیت نگهداری فرزندان را نداشته باشد، این حق توسط دادگاه از وی سلب میشود، به عنوان مثال زنی که سوء شهرت دارد یا رفتار و کردار او نامناسب و در تربیت فرزندان مؤثر باشد، چنانچه جد پدری این موضوع را به دادگاه اعلام و سلب صلاحیت مادر را تقاضا کند، دادگاه به طریق مقتضی در این زمینه تحقیق میکند و به مددکاران یا نیروی انتظامی دستور میدهد با مراجعه به محل زندگی فرزندان و مادر ایشان، در صورتی که ادعای جد پدری یا هر فرد دیگری که اعلام کرده، صحت داشته باشد و نگهداری فرزندان توسط مادر به مصلحت نباشد، نگهداری به او تعلق میگیرد و در غیر این صورت از میان اقوام و بستگان به شخصی که شایستگی حضانت را داشته باشد سپرده میشوند.
ثانیاً، حضانت تنها شامل نگهداری و پرورش جسمی و روانی طفل است، از راههایی مثل تغذیه، پرورش، تربیت و تحصیل و آنچه برای بقای وی لازم باشد، اما امور مهم مالی فرزند، مانند نقل و انتقالات ملکی، خرید و فروش خانه و امثال آن به عهده جد پدری است. به امورمذکور میتوان مسایل غیرمالی مهم از جمله اجازه گرفتن گذرنامه و یا اجازه ازدواج را نیز اضافه کرد.
ماده 1168 قانون مدنی:
نگاهداری اطفال هم حق و هم تکلیف والدین است.
ماده 1169 قانون مدنی:
برای حضانت و نگهداری طفلی که ابوین او جدا از یکدیگر زندگی میکنند مادر تا سن هفت سالگی اولویت دارد و پس از آن با پدر است.
تبصره «بعد از هفت سالگی در صورت حدوث اختلاف، حضانت طفل با رعایت مصلحت کودک به تشخیص دادگاه است.»
ماده 1171 قانون مدنی:
درصورت فوت یکی از ابوین حضانت طفل با آنکه زنده است خواهد بود هرچند متوفی پدر طفل بوده و برای او قیم معین کرده باشد.
ماده واحده:
حضانت فرزندان صغیر یا محجوری که پدرانشان به مقام والای شهادت رسیده یا فوت شده باشند با مادران آنها خواهد بود...
ماده:
چنانچه به حکم دادگاه مدنی خاص یا قائم مقام آن دادگاه حضانت طفل به عهده کسی قرار گیرد و پدر یا مادر و یا شخص دیگری مانع اجرای حکم شود و یا از استرداد طفل امتناع ورزد دادگاه صادر کننده حکم وی را الزام به عدم ممانعت یا استرداد طفل میکند و در صورت مخالفت به حبس تا اجرای حکم محکوم خواهد شد.
شهید گمنامی که نشانی مزارش را داد!
زیر لب شروع کردم به خواندن اشعاری پیرامون امام حسین (ع) و گودال قتلگاه و همزمان شهدا را درون قبر قرار میگذاشتم. سومین شهید را که گذاشتم، یک دفعه متوجه شدم قبر روشن و به اندازه یک اتاق بزرگ شد/ پس از چند لحظه گفت: «از تو یک خواهش دارم. من حسین اکبر هستم، بچه خانوک. باید بروی به پدرم بگویی که من در اینجا دفن هستم و نفر سومم.»
سرویس دفاع مقدس شهید حمید (حسین) عرب نژاد، فرزند اکبر، متولد سال 1345 در شهر خانوک از توابع استان کرمان، با آغاز جنگ تحمیلی و فرمان بسیج از سوی امام خمینی(ره) مدرسه را رها کرد و راهی دانشگاه عشق (جبهه) شد. در عملیات بیت المقدس، یک شب مانده به آزادی خرمشهر به آسمان حضرت دوست نقب زد. شهید «حمید عرب نژاد» در این عملیات مفقودالاثر و پس از 24 سال به عنوان «شهید گمنام» بر دوش مردم روزه دار محله پامنار تهران تشییع و در مسجد فائق دفن شد.
به گزارش خبرنگار «تابناک»، آقای یزدی زاده از اهالی کاظم آباد (35 کیلومتری کرمان) میگوید: شبی داشتم از تلویزیون مراسم تشییع شهدا را نگاه میکردم. دلم گرفت و حال عجیبی به من دست داد. با خودم گفتم کاش من هم در جمع این مردم برای تشییع و خاکسپاری شهدا حاضر بودم و با همان حال خوابیدم. در عالم خواب، همان تشییع با شکوه را دیدم ولی با عظمت تر، پس از تشییع، یک برادر پاسدار آمد و گفت: با شما کار دارند. وقتی رفتم، به من گفتند: شما باید خاکسپاری شهدا را انجام دهی.
زیر لب شروع کردم به خواندن اشعاری پیرامون امام حسین (ع) و گودال قتلگاه و همزمان شهدا را درون قبر قرار میگذاشتم. سومین شهید را که گذاشتم، یکباره متوجه شدم قبر روشن و به اندازه یک اتاق بزرگ شد.
چند لحظه بعد شهید بر تختی نشست. ترس بر من غلبه کرد؛ خواستم از قبر بیرون شوم و یک دفعه به خودم آمدم و گفتم که شهید که ترس ندارد. برگشتم. شهید به من گفت: «همان شعرهایی که زمزمه میکردی بخوان».
من میخواندم و او سینه میزد. پس از چند لحظه گفت: «از تو یک خواهش دارم. من حسین اکبر هستم، بچه خانوک. باید بروی به پدرم بگویی که من در اینجا دفن هستم و نفر سومم.»
تأکید کرد که حتما بروم و در مقابل به من قول شفاعت داد. از خواب بیدار شدم، گریه میکردم ساعت 5/ 1 بامداد بود. خانمم بیدار شد. برای او خوابم را تعریف کردم.
دو روز بعد، از برادر همسرم خواستم که برود و به خانواده شهید خبر بدهید، چند روز گذشت و خبری نشد. خودم با موتور سیکلت رفتم خانوک.
نشانی شهید را از چند نفر پرسیدم. با توجه به گذشت 24 سال کسی یادش نبود. رفتم گلزار شهدا آنجا هم چیزی دستگیرم نشد. تا اینکه از یک نفر پرسیدم. او گفت: «به این نام یک نفر را دفن کردهاند. جنازه اش را همان سالها آوردهاند با ناامیدی برگشتم به طرف کاظم آباد.»
همسر گفت: «باید از یک فرد مسن تر می پرسیدی».
دوباره با همسرم به خانوک رفتیم. از یک نفر داشت از روبه رو میآمد، پرسیدم: «آیا شما شهیدی به نام حسین اکبر میشناسی که مفقود باشد.»
گفت: «بله! پسر خواهرم است.»
گفتم: «با پدر ایشان کار دارم.» تا این جمله را گفتم، ماشینی از راه رسید. پدر شهید بود. به اتفاق هم به خانه ایشان رفتیم و من جریان خواب را تعریف کردم. چند عکس شهید آنجا بود. به همسرم در گوشی گفتم: «شهیدی که خواب دیدم بین اینها نیست.»
پدر شهید متوجه شد و رفت عکس دیگری را آورد و دیدم همان عکس شهیدی است که من در خواب دیده ام.
یکی از همرزمان شهید در ادامه این جریان میگوید: پدر شهید با من تماس گرفت و موضوع خواب را گفت. بنا شد در این باره تحقیق شود. بلافاصله از طریق هیأت مددکاری ایثارگران کرمان، جناب سرهنگ ورزنده، شماره ستاد معراج را پیدا کردم و پس از چند روز توانستم با مسئول امور شهدا صحبت کنم. پرسیدم: «آیا به تازگی تشییع پیکر شهید در تهران داشته اید؟»
گفت: «بله! پنج شهید در روز شهادت مولا امیرالمومنین (ع) تشییع و در خیابان ایران محله پامنار مسجد فائق دفن شدهاند.»
مشخصات شهدا را خواستم (مشخصاتی مثل محل شهادت، نام لشکر یا تیپ، سن با توجه به آزمایش پزشکی قانونی) وقتی مشخصات را خواند. سومین شهید مربوط به لشکر ثارالله کرمان بود و سنش 16 ساله و محل شهادت هم درست بود. باز هم با همرزم دیگر شهید سرهنگ شهریاری و برادران عملیات جناب سرهنگ ندافیان نقشه منطقه عملیاتی و محل شهادت را تست کردیم و یقینمان بیشتر شد. بلافاصله با دفتر سردار باقرزاده، مسئول پیگیری کمیسیون امور مفقودین مکاتبه کردم و جریان را به آگاهی ایشان رساندم.
با پیگیریهای که شد، ایشان گفتند که خانواده شهید را برای زیارت به تهران بفرستید و به همراه خانواده شهید جهت زیارت قبرش به تهران رفتیم. معلوم شد شهید بزرگوار حمید (حسین) عرب نژاد، پس از حدود 24 سال مفقودیت روی دست روزه داران محله پامنار تهران در روز شهادت مولا امیرالمومنین علی(ع) تشییع و در مسجد فائق به خاک سپرده شده است.
پدر شهید میگوید: بچه باهوشی بود، اهل نماز، مسجد و درس بود. در سن 16 سالگی تصمیم گرفت به جبهه برود و میگفت: تا وقتی در کشور جنگ هست، من نمیتوانم با آرامش به مدرسه و کلاس درس بروم حالا میروم میجنگم و بعد از جنگ درس میخوانم.
من تا به حال همیشه احساس میکردم او زنده است و برمیگردد و شاید اسیر شده باشد. شهادتش را باور نمیکردم. از زمانی که قبر شهید را در تهران زیارت کردم و از دلایلی که موضوع مفقودیت ایشان را به شهادتش اثبات کرد و پس از 24 سال انتظار، متوجه شدم که شهید شده و در کجا دفن شده، به آرامش رسیدم؛ گویی گمکرده چندین سالهام را پیدا کردم.
خواهر شهید میگوید: در نامهای به خانواده در زمانی که جبهه بود نوشته: «اگر میخواهی مشهور شوی گمنام باش! و اگر میخواهی گمنام باشی، مشهورشو و من دوست دارم مشهور شوم.»
* برداشت از پایگاه اطلاع رسانی شهر خانوک
سه اثر عجیبِ دعا برای غیر
متن جلسه هشتم اخلاق آیت الله العظمی حاج آقا مجتبی تهرانی در شب های ماه مبارک رمضان
خدایا بر محمد و خاندانش درود فرست و صدایم را بشنو، هنگامی که تو را صدا میزنم؛ به دعایم گوش فرا ده، آنهنگام که تو را میخوانم و رو به من فرما، در آنزمان که با تو نجوا میکنم. همانا من به سوی تو فرار کردهام و در مقابل تو ایستادهام.
سه اثر عجیبِ دعا برای غیر
امشب من روایت دیگری را در همین رابطه برای تکمیل این مبحث میخوانم و بعد، دو مطلب دارم که باید آنها را مطرح کنم. این روایت غیر از آن روایاتی است که در گذشته اشاره کردم و من میخواهم روی آن تکیه کنم. روایت از پیغمبر اکرم (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) است که حضرت فرمود: «مَنْ قَالَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُ بِکُلِّ مُؤْمِنٍ خَلَقَهُ اللَّهُ مُنْذُ خَلَقَ اللَّهُ آدَمَ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ حَسَنَةً وَ مَحَا عَنْهُ سَیِّئَةً وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً».[2] در این روایت آمده که اگر کسی برای مؤمنین و مؤمنات طلب مغفرت کند، خداوند به عدد هر مؤمنی که از هنگام خلقت آدم تا قیامت خلق میکند، برای او سه چیز در نظر میگیرد؛ برایش حسنه مینویسد و از گناهانش میکاهد و بر مقامش میافزاید.
من این روایت را که خواندم، تعجب کردم. میدانید تعجب ما برای چیست؟ چون ما مخلوقیم، محدودیم و تَنگ نظریم؛ لذا تعجب میکنیم که چگونه اگر یک نفر بگوید: «اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِلْمُؤْمِنِینَ وَ الْمُؤْمِنَات» به عدد تمام انسانهای مؤمنی که خدا از زمان حضرت آدم تا به قیامت خلق کرده، خداوند در نامه عمل او به عدد همه آنها حسنه مینویسد! تازه این اولین چیزی است که خدا در عوض این دعا به داعی میدهد. دوم، «وَ مَحَا عَنْهُ سَیِّئَةً»؛ خداوند به ازای این کاری که کرده، یک گناه هم از او پاک میکند و او را از آلودگی معصیت تطهیر میکند. سوم، «وَ رَفَعَ لَهُ دَرَجَةً»؛ از آن طرف نسبت به مقامات معنویه، یک درجه او را بالا میبرد. دعای برای دیگری این سه اثر را دارد. هم پاداش بسیار دارد، هم تطهیر دارد و هم ترقیع مقام و درجه دارد.
بنابر این تأکید بر دعا برای غیر به این جهت است که اثر این دعا برای داعی بیشتر است نسبت به تاثیری که برای مدعوٌّ له دارد. تو با این دعا، بیشتر به دست میآوری؛ هم از نظر پاداش و حسنه، هم از نظر تطهیر از گناه و هم از نظر مقامات معنویه و ترفیع درجه. این بحثی بود که جلسه گذشته داشتیم و میخواستم این را تکمیل کنم.
- تقدم و تأخر در حاجتها
حالا دو مطلب دیگر را میخواهم مطرح کنم. اول اینکه انسان که دعا میکند و از خدا طلب میکند، نسبت به اموری که طلب میکند، آیا «تقدم و تأخر» هم باید در نظر گرفته شود یا نه؟ این خودش بحثی است که اول از خدا چه بخواهم؛ با چند مقدمه این سؤال را جواب میدهم.
انواع نیازهای انسان
اولاً اینکه انسان تقاضاهایی را که از غیر میکند، در ربط با مایحتاج و آن چیزهایی است که به آنها احتیاج دارد. یعنی آنچه که مورد نیازش هست را درخواست میکند. من تا نیازمند نباشم، تقاضا نمیکنم. دوم؛ نیازمندیهای انسان و مایحتاجش به طور کلی، بر دو قسم است؛ نیازهای «موقت» و نیازهای «دائم». اگر بخواهیم این را با واقعیت تطبیق کنیم، باید بگوییم نیازهای انسان تقسیم میشود به «مادی» و «معنوی». میتوانیم از آنها به نیازهای «جسمی» و «روحی» هم تعبیر کنیم.
ما سه نشئه و سه عالم داریم؛ نشئه دنیا، نشئه برزخ، نشئه قیامت. نیازهای مادی نیازهای موقت است و فقط در این نشئه دنیا مورد نیاز است. مثلاً خانه، ماشین، پول و امثال اینها، همه اموری است که هر طور حساب کنیم، بعد از مرگ به درد نمیخورد. اگر بخواهی این چیزها را با خود به قبر -که همان نشئه برزخ است- ببری، اولاً نشدنی است و ثانیاً به هیچ دردی نمیخورد. پس مایحتاج تو در نشئه برزخ و قیامت این چیزها نیست.
نیازهای مادی، موقت است
لذا اینکه ما میگوییم مایحتاج انسان موقت و دائم است، منظور این است؛ نه اینکه کسی گمان کند احتیاج دنیایی و مادی مورد نظر است. نیاز موقت نسبت به امور مادی است و دائم نسبت به امور معنوی است که مربوط به روح است. احتیاجات و لوازم روح، در هر سه نشئه همراه روح خواهد بود.[3] این احتیاجات برای قالب دنیایی انسان – یعنی جسم او- است و مخصوص اینجا است.
تقدم عقلایی «نیازهای معنوی» بر «نیازهای مادّی»
حالا با توجه به این دو مقدمه، از شما سؤال میکنم؛ انسان عاقل در موقع دعا و درخواست از خداوند، اول سراغ نیازهای موقت میرود یا دائم؟ نیروی خودش را کجا مصرف میکند؟ قطعاً سراغ احتیاجات دائم میرود، نه آن حوائج موقت. در دعا از نظر تقدم و تأخر، حوائج دائم بر خواستههای زود گذر و موقت مقدم هستند. بحث من درباره تقدم و تأخر در تقاضا است. یک انسان عاقل که به این نشئهها اعتقاد دارد –دنیا، قبر و قیامت[4]- میداند که آن حاجتها و نیازها تقدم دارد. در این مطلب هیچ شکی نیست که امور دائمیِ معنوی و روحی، مقدم بر امور موقت دنیایی است. لذا این بحث مطرح است که انسان آنچه را که باید در دعاهایش خیلی به آن اهمیت دهد، مایحتاج و نیازهای دائمی او است که در تمام نشئات با او همراه است. آن نیازهای روحانی و معنویاش را باید برطرف کند.
البته این اصلاً با این منافات ندارد که انسان نیازهای مادی و موقتش را هم تقاضا کند. یک وقت اشتباه نکنید! من بحثم راجع به «اهمیت» و «تقدم و تأخر» است. من بحث کلی کردهام که کسانی که میخواهند دعا کنند، دائماً مادیات را نخواهند. نه اینکه مادیات را نخواه! حوائج مادیات را هم از خدا بخواه! در روایت دارد که خدا به حضرت موسی (علیهالسلام) فرمود که نمک آشَت را هم از من بخواه! همه چیز را از او بخواه ولی این را بدان که آنچه اهمّ است و باید مقدم شود و نیاز تو به او بیشتر است، امور معنوی و دائمی است که باید در دعاهایت بیشتر مورد نظرت باشد. مایحتاجی را که در تمام نشئات به او احتیاج داری، چه دنیا، چه برزخ، چه قیامت، آن را پیش از هر حاجتی بخواه.
- تقدم و تأخر در مدعوٌّ له
بحث دوم این است که با توجه به این مطالبی که درباره دعا برای غیر گفتیم، آیا باز هم تقدم و تأخری مطرح است یا نه؟ بحث قبلی «تقدم در خواستهها» بود؛ اینجا بحث از «تقدم نسبت به خود و غیر» است. اول دیگران را دعا کنم و بعد خودم را، یا اول برای خودم دعا کنم بعد برای دیگران؟
دو دسته روایت در باب
ما در اینجا دو دسته روایات داریم که جمع کردن بین اینها چه بسا ممکن است برای بعضی مشکل باشد. یک دسته از روایات هست که اینها به دعا کردن برای غیر ترغیب میکند و میگوید غیر را بر خودت مقدم بدار! یک دسته از روایات هم هست که میبینیم عملاً، خود حضرات معصومین (علیهمالسلام) در دعاهایشان اول برای خودشان دعا میکنند، بعد برای غیر. حالا کدام یکی از این شیوهها درست است؟[5]
جلسه گذشته من این روایت را خواندم و امشب فقط اشاره میکنم که امام صادق (علیه السلام) فرمود: «کَانَ أَبِی رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ یَقُولُ فِی دُعَائِهِ رَبِّ أَصْلِحْ لِی نَفْسِی».[6] پدرم اینگونه دعا میکردند که اول برای خودشان اصلاح نفس را طلب میکردند. «فَإِنَّهَا أَهَمُّ الْأَنْفُسِ إِلَیَّ». حتی جهت آن را هم میفرمودند که نزد من بهترین جانها، جان خودم است. خودم را خیلی دوست میدارم. اول رفتند سراغ خودشان و بعد فرمودند: «رَبِّ أَصْلِحْ لِی ذُرِّیَّتِی»؛ بعد بقیه اهل بیت و جماعت إخوان و... را دعا کردند.یعنی اول خودشان را دعا کردند بعد دیگران را.
از آن طرف ما روایات متعدده داریم که به دعا کردن برای دیگران پیش از دعا برای خود سفارش کردهاند. خیلی مفصل است. روایات زیادی هم هست که ترغیب میکند اول برای دیگران دعا کن، بعد برای خودت. حالا به کدام یک از این دو دسته روایت باید عمل کرد؟
تقدم دعا برای خود در امور معنوی
با توجه به آن نکته اولی که من عرض کردم، انسان در ربط با امور معنوی -که برای او اهم امور هست و در تمام نشئات وجودی هم همراه او است- خودش مقدم است. باید در این امور اول برای خودش دعا کند. من میخواهم به جهنم نروم، وظیفه من اولاً و بالذات حفظ خودم است؛ اول خودم مطرح هستم بعد دیگری. لذا اینجا اوّل برای خودم دعا میکنم.
تقدم دعا برای غیر در امور مادی
اما نسبت به مسائل مادی، درست قضیه عکس است. اول دیگری را باید دعا کرد، بعد خودم را. اگر کار دنیایی من لنگ است، باشد؛ من برای تو دعا میکنم که کار تو راه بیافتد. اینها جزء معارف ماست.[7] لذا آن دعایی را که میبینید امام صادق (علیه السلام) از امام باقر (علیه السلام) نقل میکند که پدرم اینطور دعا میکرد که «أصلِح لِی نَفسِی» مرا اصلاح کن! در ارتباط با جنبه معنوی بود.
تقدم دعا برای «امور معنوی غیر» نسبت به «امور مادی او»
اینجا نکتهای را هم در باب امور معنوی عرض کنم که چون این امور اهم امور است، لذا انسان باید وقتی که دیگری را دعا میکند، اول به امور معنوی او بپردازد و آنها را از خدا بخواهد و بعد حاجات مادی او را طلب کند. بحث در اینجا دیگر موردی است و نسبت به اشخاص و مشکلات مادی و معنوی خاصی که دارند، متفاوت میشود. لذا تو هم باید به صورت موردی عمل کنی.
اگر طرف مقابل را میشناسی و میببینی انحراف فکری دارد، برای برطرف شدن انحراف فکریاش دعا کن. برایش دعا کن که خدا هدایتش کند. در اینجا برای دنیای او دعا نکن. چه بسا اگر برای امور دنیایی او دعا کنی، این به ضرر او باشد. ممکن است مشکلات نَفسانیاش بدتر شود و کار خرابتر شود. اینجا باید مورد را بررسی کرد و متناسب با آن دعا کرد. آنجا که بحث کردم، مسأله کلی بود. اینها را با هم خلط نکنید. اما یک جایی است که من میدانم از نظر دنیایی گرفتاری دارد؛ آنجا برای امور دنیاییاش دعا میکنم. مثلاً اگر مریض است، میگویم خدایا شفایش بده! اینها موردی است. آن بحث کلی بود. اینها را با هم خلط نکنید!
تازه! این هم خودش بحثی دارد که در امور معنوی اگر خودم در یک حدی نیستم، نباید بالاتر از آن را برای دیگری بخواهم. چون معنای این کار بیتوجهیِ من است که خودم نسبت به امری دائمی و معنوی محتاج هستم، آنوقت در عین حال احتیاج و بیچارگی، آن را برای دیگری طلب میکنم. پس از نظر معنوی در همان حدی که ساخته شدهای و دیگری کمبود دارد، بخواه که کمبود او رفع شود. این خودش یک بحثی است که من فقط اشاره کردم.
الجار ثُمّ الدار!
من میخواستم این روایت را در آخر کار بخوانم و آن این است که امام حسن (علیه السلام) نقل میکند: «رَأَیْتُ أُمِّی فَاطِمَةَ قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا لَیْلَةَ الْجُمُعَةِ فَلَمْ تَزَلْ رَاکِعَةً سَاجِدَةً حَتَّى انْفَجَرَ عَمُودُ الصُّبْحِ». مادرم فاطمه (سلاماللهعلیها) را دیدم که در محرابش ایستاده است و مرتب رکوع و سجود میکند، تا اینکه صبح دمید. «وَ سَمِعْتُهَا تَدْعُو لِلْمُؤْمِنِینَ وَ تُسَمِّیهِمْ». برای مؤمنین دعا میکرد و حتی اسمهایشان را هم ذکر می کرد. زهرا (سلام الله علیها) گرفتاریهایشان را میدانست و برایشان -با نام- دعا میکرد و از خدا میخواست. «وَ تُکْثِرُ الدُّعَاءَ لَهُمْ». برای آنها خیلی زیاد دعا کرد. «وَ لَا تَدْعُو بِشَیْءٍ لِنَفْسِهَا». اما برای خودش هیچ دعا نمیکرد.[8] «فَقُلْتُ یَا أُمَّاهْ!» به مادرم عرض کردم مادر جان! «لِمَ لَا تَدْعِینَ لِنَفْسِکِ کَمَا تَدْعِینَ لِغَیْرِکِ». چرا همانطور که برای دیگران دعا کردی، برای خودت دعا نکردی؟ این جمله معروف از زهرا (سلام الله علیها) اینجا صادر شد که «فَقَالَتْ یَا بُنَیَّ الْجَارُ ثُمَّ الدَّار».[9] پسرم، اول همسایه بعد خانه!
حضرت افراد و مشکلاتشان را میشناختند؛ یکییکی اسمشان را هم میبردند. مشکل معنوی داشتند یا مشکل مادی، برای همان دعا میکردند. میخواستم بگویم این روایت جزء آن روایاتی است که مفادش تقدّم دعا کردن برای دیگران است. با این رفتار خود درسهایی به ما دادند؛ ما میبینیم که این امر در تمام این خاندان و در تمام مراحل زندگیشان سریان دارد.